شعر خونه مادربزرگه, شعر طنز
خونه مادربزرگه دهه 60 , 70 :
خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره
خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره
خونه ی مادربزرگه حرفای تازه داره
خونه ی مادربزرگه گیاه و سبزه داره
خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره
خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره
خونه ی مادربزرگه حرفای تازه داره
خونه ی مادربزرگه گیاه و سبزه داره
کنار خونه ی ما همیشه سبزه زاره
دشتاش پز از بوی گل اینجا همش بهاره
دل وقتی مهربونه , شادی میاد میمونه
خوشبختی از رو دیوار، سر میکشه تو خونه
متن شعر خونه مادربزرگه
خونه مادربزرگه دهه 80 , 90 :
خونه ی مادر بزرگه ، الان آپارتمانه
خونه ی مادر بزرگه ، استخر و لابی داره
خونه ی مادر بزرگه ، wifi ی مفتی داره
خونه ی مادر بزرگه ، دیش و LNB داره
کنار خونه ی اون ، همیشه پارتی برپاست
پارتیهای محله ، پر شور و شوق و غوغاست
مادر بزرگه الان ، مازراتی سواره
رنگ موهاشم هر روز ، جور واجورو باحاله
مادر بزرگه الان ، شلوار جین می پوشه
کفش کالج و کیفش ، همیشه روبه روشه
مادر بزرگه هرشب ، Gem Tv رو میبینه
خرم سلطان و سنبل ، لامیارو میبینه
خونه ی مادر بزرگه ، هنوز خیلی باحاله
خونه ی مادر بزرگه ، حرفای خاصی داره
طرف اومده با عصبانیت می گه این یارو زبون آدمیزاد حالیش نمیشه بیا تو باهاش حرف بزن …نفهمیدم داره به من فوحش میده یا به یارو
به ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﻡ ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﺼﺮ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻭ ﻣﺮﺳﯽ ﭼﯿﺴﺖ؟
-1 ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ
-2 ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ
-3 ﺁﻗﺎ ﺣﺎﻝ ﺩﺍﺩﯼ
-4 ﻣﭽﮑﺮﻡ
-5 ﺩﻣﺖ ﻗﯿﮋ
-6 ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺯﺣﻤﺖ ﺩﺍﺩﯾﻢ
-7 ﺑﺎﺑﺎ ﯾﻪ ﺩﻗﻪ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺧﻮﺩﺗﻮﻧﻮ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ
ﻫﻤﺶ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﺍﯾﻦ
-8 ﭼﺮﺍ ﻭﯾﻼ ﻧﺪﺍﺩﯾﻦ ﮐﻨﺎﺭِ ﺩﺭﯾﺎ ﻧﺪﺍﺩﯾﻦ? :|=)))
اسخ جالب آسیابان به زاهد
زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.
زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».
آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»
گویند روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.
ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻓﻨﯽ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍ :
.
.
.
ﮐﯿﺎ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﺩﯾﺪﻥ ؟
ﺗﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ۱۰ ﻣﺘﺮﯼ ﻫﻢ ﻗﺒﻮﻟﻪ